یک مسئله هم مسئلهی سوادآموزی است که بالاخره ما این غائلهی بیسوادی را بایستی جمع کنیم از کشور. اولاً دیده میشود که در برخی از مناطق کشور بچههای در سنین ورود به تعلیم - بچههای واجبالتعلیم - به مدارس نمیروند، که این خیلی چیز خطرناکی است؛ بسیار چیز بدی است. باید ترتیبی داده شود که گذراندن دورهی ابتدائی برای همه الزامی شود. داشتن گواهینامهی دورهی ابتدائی - حداقل - یک چیز واجب و لازم شمرده شود مثل شناسنامه، مثل گواهی رانندگی؛ همه باید این را داشته باشند. این خیلی نکتهی مهمی است که به آن بیتوجهی میشود، این بیتوجهیها هم بعضی اوقات موجب سوءاستفادههائی در بعضی از نقاط کشور شده. بچهها باید در کانال آموزش و پرورش بیایند و این دوره را باید در اینجا بگذرانند. بعد هر کار کنند، جداست؛ اما این دوره باید الزامی شود. باید واقعاً مجموعهی آموزش و پرورش و نهضت سوادآموزی بنشینند و یک حدی را معین کنند. حالا فرض کنیم مثلاً افراد زیر سنین پنجاه سال، پنجاهوپنج سال یا شصت سال، اینها را یک مدتی معین کنند، بگویند تا فلان مدت - پنج سال مثلاً - مطلقاً همه باید در سراسر کشور باسواد بشوند. حالا آنهائی که بالاتر از این سنین هستند، با الزامات و اهتمام کمتری به آنها پرداخته شود، نه اینکه بکلی رها شوند؛ اما مجموعهی کسانی که در سنین زیر پنجاه یا زیر پنجاهوپنج سال هستند