به توسعهیافته، در حال توسعه و توسعهنیافته. خب، در وهلهی اول انسان خیال میکند توسعهیافته یعنی آن کشوری که از فناوری و دانش پیشرفتهای برخوردار است، توسعهنیافته و در حال توسعه هم به همین نسبت؛ در حالی که قضیه این نیست. عنوان توسعهیافته - و آن دو عنوان دیگری که پشت سرش میآید، یعنی در حال توسعه و توسعهنیافته - یک بارِ ارزشی و یک جنبهی ارزشگذاری همراه خودش دارد. در حقیقت وقتی میگویند کشور توسعه یافته، یعنی کشور غربی ! با همهی خصوصیاتش: فرهنگش، آدابش، رفتارش و جهتگیری سیاسیاش؛ این توسعهیافته است. در حال توسعه یعنی کشوری که در حال غربی شدن است؛ توسعهنیافته یعنی کشوری که غربی نشده و در حال غربی شدن هم نیست. این جوری میخواهند معنا کنند. در واقع در فرهنگ امروز غربی، تشویق کشورها به توسعه، تشویق کشورها به غربی شدن است ! این را باید توجه داشته باشید. بله، در مجموعهی رفتار و کارها و شکل و قوارهی کشورهای توسعهیافتهی غربی، نکات مثبتی وجود دارد - که من ممکن است بعضیاش را هم اشاره کنم - که اگر بناست ما اینها را یاد هم بگیریم، یاد میگیریم؛ اگر بناست شاگردی هم کنیم، شاگردی میکنیم؛ اما از نظر ما، مجموعهای از چیزهای ضد ارزش هم در آن وجود دارد. لذا ما مجموعهی غربی شدن، یا توسعهیافتهی به اصطلاحِ غربی را مطلقاً قبول نمیکنیم. پیشرفتی که ما میخواهیم چیز دیگری است.