که گزارش اجرائی شدن این پیشنهادها را - در حدی که معقول و ممکن هست - به من بدهند. این دختر عزیزمان در مورد « مجلس دانشجوئی » پیشنهاد کردند. اسم قشنگی است؛ لیکن کارهای نمایشی، نه گره از کار دانشجو باز میکند و نه گره از کار کشور. باید هر چه میتوانیم از کارهای ظاهری و سطحی و نمایشی و شعاری کم کنیم و توجهمان را به کارهای بنیانی، اصلی، حقیقی و پیشبرنده، بیشتر کنیم. حالا فرضاً مجلس دانشجوئی تشکیل شد؛ شما ببینید انتخابات این مجلس چقدر وقت دانشجوهای کشور را خواهد گرفت ! از کدام دانشگاه، از کدام شهر، با کدام گرایش، با کدام جهتگیری فکری یا سیاسی و معارضات و غیره ! ما حالا همهی همتمان این است که هرچه بیشتر شعلهی علم را و تحقیق را توی محیط دانشجوئی برافروخته کنیم. وانگهی دختر عزیزمان گفتند این مجلس دانشجوئی قدرت اجرائی هم داشته باشد. خب اگر مجلس است، قدرت اجرائیاش دیگر چرا ؟ هم تصمیم بگیرد هم خودش اجرا کند ! با کشاندن این ماجرا به داخل دانشگاهها، ببینید بر سر دانشگاهها چه خواهد آمد ! من با اهتمام به دانشجو، اعتنای به دانشجو، شنیدن حرف دانشجو، نوازش کردن دانشجو و کمک کردن به دانشجو صد در صد موافقم؛ اما اینها راهش نیست.