بیانات سال 88


این دختر عزیزمان، خیلی هم قشنگ و زیبا و با هیجان صحبت کردند؛ خود ما هم که پیرمرد هستیم وقتی که یک جوانی با هیجان حرف میزند، کأنّه حالت جوانی احساس میکنیم. در کنار این باز گفتند: این مجلس صدا را به گوش مسئولین برساند. به نظر من بهتر از مجلس دانشجوئی، همین مجلسی است که الان شما دارید؛ این جور مجالس را زیاد کنید. یکی از عللی که من توی دانشگاهها میروم - در هر سفری مقیدم حتماً یک برنامه‌ی دانشجوئی داشته باشم، در تهران هم احیاناً به دانشگاههای مختلف سر میکشم - همین است که مایلم پای مسئولان به دانشگاهها باز بشود و با دانشجویان رو به رو بگویند و بشنوند. امروز حرفهائی را که شما در این جا زدید، در صدا و سیما منتشر خواهد شد و در سرتاسر کشور منعکس خواهد شد؛ به گوش بنده که یک مسئول هستم رسید، به گوش مسئولان دانشگاهی رسید، به گوش دیگر مسئولان هم خواهد رسید؛ چه وسیله‌ای بهتر از این ؟ هر چه میتوانید جلسات دانشجوئی را با همین شکل صمیمی، باز و بدون رودربایستی برگزار کنید. و البته با کم کردن تعارفها ! من با اینکه دوستان بیایند و راجع به این حقیر کوچک، تعبیرات مبالغه‌آمیز به کار ببرند، خیلی هم موافق نیستم. بگذاریم ارتباطات یک قدری با صفاتر، صمیمیتر و طبیعیتر باشد. دانشجویان حرفهاشان را بزنند، مسئولین بشنوند؛ گاهی مسئولین هم یک حرفی برای دانشجویان دارند، بگویند.

«4»