معیارهای الهی. این ترکیب شگفتآور همان چیزی است که بشریت محتاج آن است؛ تشنهی آن است. ما در کشور خودمان قبل از پیروزی انقلاب هیچ حظی از حضور مردم در عرصههای تصمیمگیری نداشتیم. حکمرانانی بودند که به پشتوانهی زور و قدرت سلاح بر مردم مسلط میشدند و حکمرانىِ همراه با زور و فشار را بر مردم تحمیل میکردند؛ بعد هم که میرفتند، این امانت عظیم الهی - یعنی حاکمیت و ولایت بر مردم - را مثل یک مال شخصی به ارث میگذاشتند و فرزندانشان از آنها ارث میبردند. مردم هیچ نقشی نداشتند. همین کسانی که امروز در دنیا دم از مردمسالاری و دموکراسی و حقوق بشر و این حرفها میزنند، همینها با آن رژیم جبار و خودکامه و با آن شیوهی غلط و غیر انسانىِ حکومت، همکاری میکردند؛ از آنها پشتیبانی میکردند. در آن کشورهائی هم که حضور مردم - لااقل در مقام ادعا - تأثیرگذارِ در حکومت بود، ارزشهای معنوی غائب از صحنه بودند. آنچه که جمهوری اسلامی را به عنوان یک پدیدهی بدیع ممتاز میکند، همین است که: حضور مردم و انتساب به معنویات و به حکم الهی و خشوعِ در مقابل پروردگار. این دو یک حقیقت واحدی را تشکیل دادهاند. این بحث که در نظام اسلامی، جمهوریت مقدم است یا اسلامیت مقدم است، یک بحث بیمعنی و انحرافی است. اسلامیت و جمهوریت