این است. یک نقاط ضعفی وجود دارد، آن نقاط ضعف را بنده حمایت نمیکنم. حالا یکی از سؤالها این بود که چرا علنی موضع نمیگیرید ؟ چون لازم نیست علنی موضع گرفتن؛ چه لزومی دارد ؟ علنی موضع گرفتن نسبت به یک نقطهی ضعف در یک مسئول، شما خیال میکنید که چقدر کمک میکند به حل آن مشکل ؟ هیچی. گاهی اوقات هست که انسان اگر یک چیزی را بدون علنی کردن دنبال علاجش باشد، بهتر علاج خواهد شد، تا اینکه یک چیزی را انسان جنجالی کند. بله، یک وقت هست که هیچ چارهای جز علنی شدن نیست؛ آنجا بله، انسان علنی میکند؛ لیکن اینجور نیست که تصور بشود اگر چنانچه یک ایرادی، اشکالی در مجموعهی مسئولین اجرائی کشور وجود دارد و رهبری با آنها مخالف است، حتماً بایستی این را در بلندگوها بیان کند؛ نه، گاهی اوقات مصلحت قطعی در این است که انسان یک چیزی را علنی نکند. حالا اینجا نگوئید آقا حقیقت و مصلحت. این تقابل حقیقت و مصلحت جزو آن حرفهای محکم نیست. خود مصلحت هم یکی از حقائق است. اینجور نیست که هرچه اسم مصلحت رویش بود، این یک چیز منفیای باشد. بعضی اینجور خیال میکنند: آقا مصلحتاندیشی میکنید ؟ خوب، بله، گاهی انسان مصلحتاندیشی میکند. خود مصلحتاندیشی یکی از حقائقی است که باید به آن توجه داشت؛ این جزو مسلّمات و واضحات