هنر خوب لازم است. حالا شما کارتان در باب هنر، کار شعر است؛ انشاءاللَّه باید هر چه بهتر و هرچه بیشتر آثار قدما و آثار اساتید را بخوانید، در آنها متوقف نباشید، اما از نیکوئیهای آنها اصلاً صرفنظر نکنید و به آنچه که تا حالا گیرتان آمده قانع نباشید. من عرض بکنم تعریفهائی که اول کردیم همهاش درست، اما این معنایش این نیست که شعرهای جوانهای خوب و عزیز ما - که میخوانند و واقعاً تحسین ما را بر میانگیزند - بیعیب است؛ نه، اینجا به آن معنا جلسهی نقادی نیست که آدم بنشیند، نقد کند و عیار شعر را مشخص بکند؛ والّا اگر پای عیارسنجی باشد، اشکالاتی وارد خواهد شد. باید این اشکالات را خودتان پیدا کنید. حالا اگر جلساتی مخصوص این کار دارید - مثل آن انجمنهائی که قدیم ما در مشهد داشتیم و رفته بودیم و دیده بودیم؛ در تهران هم شنیده بودیم که کم و بیش بود؛ اما نه به آن غلظت و استحکام مشهد؛ البته بنده جلسات تهران را شرکت نکرده بودم و ندیده بودم؛ اما مشهد خیلی جلسات خوبی بود؛ شعر را چکشکاری میکردند - که چه بهتر، این خیلی خوب است، در آن جلسات شعر را کامل نقد کنید؛ اگر هم نیست خود شما نگاه کنید، دقت کنید، فکر کنید و عیبجویانه و با نگاه انتقاد به شعر خودتان نگاه کنید تا انشاءاللَّه این را کامل کنید. به نظر من این میشود. انس با شعر اساتید موجب میشود که انسان بهتر بتواند بعضی از عیوب شعر خودش را پیدا کند.