نوشته باشم - و مشخص کنید که این عدالتی که میخواهیم به آن برسیم، چیست. اولاً عدالت فقط عدالت در مسائل اقتصادی نیست، یک بخش عمدهاش مسئلهی اقتصاد است. در قضاوتها، در داوریها، در نگاهها، در نظرها، در اظهارات، در موضعگیریها، همه بایستی شاخص عدالت را در نظر داشته باشیم. از همه مبتلابهتر، همین مسئلهی عدالت اقتصادی و عدم توزیع عادلانهی ثروت عمومی و درآمد عمومی ملی بین آحاد جامعه است که نمونههای فراوانی دارد که زیاد است و یکیاش همین یارانههاست که ما خودمان یارانه میدهیم؛ به فقیر کمتر میدهیم، به غنی بیشتر میدهیم ! الان اینجور است دیگر. الان یارانههائی که دولت دارد میدهد، بیتالمال دارد میدهد، به فقرا داریم کمتر یارانه میدهیم، به اغنیاء بیشتر داریم میدهیم. این هدفمند کردن یارانهها که مطرح شده، واقعاً یک امر مهمی است. سالهاست که این جزو آرزوهاست، جزو کارهاست. بنده در دولتهای قبل دو سه مرتبه کتباً و شفاهاً به دولتها گفتهام، منتها دنبال این نمیرفتند؛ کار سختی است، کار پردردسری است. همین طور ترجیح میدادند که بماند. خوب، حالا این دولت دنبال این کار رفته. بالاخره باید این را دنبال کنید، که کار ظریفی هم هست. در این باره، توصیههائی داریم، که بعد شاید اگر وقت شد، عرض میکنم. غرض، در باب عدالت، یکی این جهت مورد نظر باشد، یکی هم اینکه در عدالت، هم عقلانیت بایستی مورد توجه باشد، هم معنویت. این را ما قبلاً هم عرض کردهایم. اگر معنویت با عدالت همراه نباشد، عدالت