بیانات سال 88


عبارت است از پرستار. این را هر کدام از ما که دچار بیماری شده باشیم و در جریان بیماریهای سخت و عملهای جراحی دشوار قرار گرفته باشیم - از جمله خود من - بالعیان احساس کردیم و احساس میکنیم. نقش پرستار، نقش احیاگر است؛ زنده کننده است. این هم اهمیت این. قابله‌ها هم همین‌جور؛ نقششان در سلامت نوزاد، در سلامت مادر، نقش حیاتی و تعیین کننده است. اینجا هم من عرض میکنم به پرستاران - چه برادران، چه خواهران پرستار - و همچنین به قابله‌های محترم که قدر این خدمت، این نعمت بزرگ را بشناسند؛ همچنانی که مردم به چشم تکریم به آنها باید نگاه کنند، خودشان هم به این شغل خود به چشم تکریم نگاه کنند، که خودِ این کرامت دادن به خود، قدر خود را دانستن، نقش عظیمی دارد در همه‌ی قشرهای گوناگون در کیفیت انجام کار.

نقش کارگر هم جزو نقشهائی است که امروز در دنیا تقریباً شناخته شده است. اگرچه که حق کارگران در بسیاری از مناطق عالم پایمال میشود؛ اما کارگر در واقع آن عنصر محوری در نظام تشکیلاتىِ فعالیت در درون یک جامعه است. آنی که با دستان خود، با چشم خود، با مغز خود، با مهارت خود و کاردانی خود کار را به سامان میرساند، مصنوع را تولید میکند و نیاز ضروری جامعه را برآورده میکند، کارگر است. هرچه انسان بیشتر دقت میکند، اهمیت این سه قشر برای انسان آشکارتر میشود. البته مسئله کار دو طرف دارد: مسئله‌ی کارگر، مسئله مدیران کار و سرمایه‌گذاران، که همه‌ی اینها در تولید کار دخیلند و مؤثرند.

«3»