بیانات سال 88


لغزش، از پیروی از هویها، از شر این همه بارهای سنگین گناه، خودمان را خلاص کنیم؛ مفرّی نداشتیم، پناهگاهی نداشتیم. این پناهگاه را خدای متعال به روی ما گشوده است و آن توبه است. توبه را قدر بدانید.

جوانی بر اثر جهالت از خانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی پدر و مادر میگریزد و فرار میکند، بعد به آغوش پدر و مادر برمیگردد و با محبت آنها، با مهر آنها، با نوازش آنها مواجه میشود. این، توبه است. وقتی برمیگردیم به سوی خانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی رحمت الهی، خدای متعال با آغوش باز ما را قبول میکند و میپذیرد. این بازگشت را که در ماه رمضان به طور طبیعی برای انسان مؤمن پیش می‌آید، مغتنم بشماریم. من دیدم تصویر حضور جوانان را، نوجوانان را، زنان و مردان را، در ماه رمضان در جلسات دعا، در جلسات قرآن، در جلسات ذکر؛ این اشکهائی که در توجه به پروردگار بر چهره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها میغلتید و فرو میریخت، خیلی قیمت دارد، خیلی ارزش دارد. اینها توبه است. این توبه را نگه داریم. هویپرستی ما، دلهای سر به هوای ما دچار خطا و لغزش میشود. این فرصت را ماه رمضان در اختیار ما قرار داده است که بتوانیم خودمان را شستشو بدهیم. این شستشو خیلی ارزش دارد. این اشکها دل را شستشو میدهد، اما باید حفظش کرد، باید آن را نگه داشت. همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی این دردهای بزرگ، بیماریهای مهلک و خطرناک، یعنی منیت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها، کبرها، حسدها، تعدیها، خیانتها، لاابالیگریها - که اینها بیماریهای بزرگ ما هستند - در ماه رمضان فرصت علاج پیدا میکنند، قابل درمان میشوند. خدای متعال توجه میکند و یقیناً توجه کرده است.

«4»