خیرخواهان و ناصحانِ معدودی بودند؛ دلشان میسوخت، حرص میخوردند، مردم را هی نصیحت میکردند - حالا در وسائل ارتباط جمعی عمومی یا محدودتر - موعظه میکردند؛ موعظه هم بیتأثیر نیست، در دل اثر میکند؛ اما قابل تحقق عملی نیست؛ چرا ؟ چون نظام، نظام غلطی است؛ چون جهتگیری جامعه، جهتگیری ضد عدالت، ضد انصاف، ضد مروت، ضد اخلاق است. حالا در یک چنین جهتگیریای، شما هی اصرار کنید کسی را به اینکه عدالت کن، ترحم کن، انصاف بورز؛ مگر میشود ؟ جهتگیری مهم است. اصل جهتگیری با تشکیل یک نظام است؛ نظامِ دارای جهتگیری درست و دین. این کار را انقلاب انجام داد و این نظام را به وجود آورد. من این را میخواهم بگویم که قرآنپژوهان ما، جوانان پرشور و علاقهمند ما این حقیقت را از یاد نبرند؛ این حقیقتِ خیلی واضح و روشنی است، اما غالباً مغفولٌعنه ! این خیلی حقیقت مهمی است. در این چهارچوب بایستی وارد سازندگی قرآنی شد و کارهای اساسی را انجام داد، برای اینکه محتواها به معنای حقیقی کلمه قرآنی بشود؛ رفتار فردی ما، رفتار مدیریتی ما، رفتارهای سازمانی ما، رفتار ما در آموزش و پرورش - یعنی دستگاه آموزش و پرورش ما شامل دانشگاهها و پژوهشگاهها و حوزهها و همه جا - رفتار در درون خانوادهی ما، رفتارهای سیاسی ما، رفتار بینالمللی ما، همه بر اساس اسلام باشد؛ این کِی خواهد شد ؟ آنوقتی که ما با مفاهیم قرآن، بدرستی آشنا باشیم. این