بیانات سال 88


نژادهایشان، با اختلاف عاداتشان، آدابشان، آنجا که میرسند، همه خاشعند، همه متضرعند. این خیلی پدیده‌ی عجیبی است که ما به آن عادت کرده‌ایم و اهمیت و عظمت آن را درست متوجه نمیشویم. همه‌ی مسلمانان جمع بشوند، متوجه به یک مرکز، به یک نقطه، خاشع در مقابل این نقطه؛ با این چشم به حج نگاه کنیم؛ به عنوان یک فرصت.

اگر به چشم فرصت نگاه کردیم، آن وقت دید ما باز خواهد شد، وظائف خودمان را بیشتر توجه خواهیم کرد. شما این فرصت را پیدا میکنید که در خانه‌ی خدا در کنار بقیه‌ی مسلمانان اظهار عبودیت کنید. این اولین نقطه‌ی این فرصت است. اگر این به چشم فرصت نگاه شود، آن وقت لازمه‌اش این است که انسان این را به هیچ قیمتی از دست ندهد. حیف است که انسان در مکه‌ی مکرمه یا مدینه‌ی منوره، در مجاورت مرقد پیامبر اعظم ( صلّی اللَّه علیه و اله و سلّم ) و مراقد ائمه‌ی هدی ( سلام اللَّه علیهم اجمعین ) و مرقد بزرگان صحابه و شهدای احد و بقیه‌ی بزرگانی که در تاریخ مثل خورشید میدرخشند، باشد و به جای توجه و تذکر، به فکر دنیا باشد؛ آن هم دنیای حقیر، دنیای شخصی؛ این بازارگردیها و سر زدن به این گوشه و آن گوشه برای کارهای کم‌ارزشی که در طول زندگی متأسفانه ما به آنها مشغولیم؛ در آن قطعه‌ی زمانىِ اکسیری که هر دقیقه‌اش، هر ساعتش آنقدر ارزش دارد و آنقدر فرصت است - هر مثقالی از این مایع اینقدر عظمت دارد - این را ما صرف کنیم برای همین کارهای روزمره‌ی کم‌ارزشی که تو بازارهای شهر

«2»