نکردن از نعمت. دوم، دانستن اینکه این نعمت از خداست، این عطیهی الهی است، هدیهی الهی است. سوم اینکه این نعمت را باید در جهت درست به کار برد و مصرف کرد - نعمت استعداد خوب را باید در جهت درست به کار برد - این همان چیزی است که روح تعهد را، مسئولیت را در انسان بیدار میکند؛ تعهد نسبت به جامعهی خود، تعهد نسبت به آیندهی کشور، تعهد نسبت به این مجموعهی عظیم امکاناتی که این نخبه و این استعداد، بالاخره محصولِ این امکانات است. شکر این نعمت به این است. اینجور نباشد که انسان خودش را جزیرهای بداند جدای از مجموعهی جامعه، فکر کند حالا به یک امکانی، به یک ثروت معنویای دست پیدا کرده، این را باید تبدیل کند به ثروت مادی و شخصی؛ این نیست. این را باید صرف آیندهی کشور بکند. یک توصیه هم به مسئولین بکنم. توصیهی به مسئولین هم در درجهی اول، باز شکر است؛ شکرِ نعمت وجود نخبگان. اینجا هم شکر همان سه جزء را دارد. شناخت؛ اول بشناسیم نخبهها را. بعد بدانیم که وجود این نخبهها یک نعمت الهی است؛ این را خدا به ما داده، به مسئولین نظام داده. و بعد، از این وجود مغتنم و محترم و عزیز - یعنی مجموعهی نخبهی کشور و استعدادهای برتر - در جهتهای درست استفاده کنیم. حالا راجع به این چند جملهای که این جوان عزیزمان گفتند. خوب، همین طور که گفتیم، حرف زیاد است. در انتقاد از بیانصافىِ یک دستگاه