میرود. این معنایش چیست ؟ این معنایش حقانیت است. این معنایش اصالت است. این معنایش ریشهدار بودن است. « ﴿الم تر کیف ضرب الله مثلا کلمة طیّبة کشجرة طیّبة ﴾ »؛ [1] اعتقاد ما این است. ما با اعتقاد، با دل کار میکنیم. من کمبودها را نفی نمیکنم؛ بیشتر از خیلی از منتقدین، بنده کمبودها را میدانم؛ منتها راه رفع کمبودها، این چیزهائی که تصور میشود، نیست که حالا بیا اعلام کن که مثلاً فلان جا فلانجور چه جوری است؛ نه، خیلی چیزها با اعلام درست نمیشود، با کار درست میشود. با حرف درست نمیشود؛ حرف، جنجالسازىِ تبلیغاتی و لفاظی هیچ کمکی به حل مشکلات نمیکند؛ همچنانی که شما دیدید. تو همین قضایای انتخابات، خوب، تبلیغات انتخاباتی مثلاً باید یک ماه یا بیست روز قبل از شروع انتخابات انجام بگیرد؛ اما از پیش از عید نوروز تبلیغات انتخاباتی شروع شد ! همین تلویزیونی هم که مورد انتقاد بعضی از دوستان است، متأسفانه منعکس میکرد. بنده موافق هم نبودم. این را هم شما خیال نکنید که حالا بنده چون رئیس صدا و سیما را انتخاب میکنم، همهی برنامههای صدا و سیما را میآورند، دانه دانه بنده نگاه کنم، امضاء کنم. نخیر، از خیلی از برنامههای صدا و سیما بنده راضی هم نیستم؛ از جمله، از همین من راضی نبودم که از سه ماه قبل از انتخابات - انتخابات بیست و دوم خرداد بود - از ماه اسفند، بلکه زودتر