یکی انگیزهی برخاسته از ایمان است. با دستور نمیشود ملتی را، جوانانی را وادار کرد به ایستادگىِ در یک میدان دشوار. باید انگیزه از دل بجوشد؛ آن هم انگیزهی ناشی از ایمان. این در جوانهای ما امروز به حد کافی وجود دارد؛ من با اطلاع عرض میکنم، با آشنائی با نسل جوانمان و قشر جوانمان عرض میکنم: امروز جوانهای ما از آن روزی که در سال ۵۷، رژیم پهلوی - رژیم دستنشاندهی آمریکا - به جوانان ما تو همین خیابانها حمله کرد و خون آنها را ریخت، انگیزهیشان بیشتر است و کمتر نیست. از آن روزی هم که یک عده جوان رفتند سفارت آمریکا را که مرکز و پایگاه توطئهی علیه انقلاب شده بود تسخیر کردند، امروز جوانان ما انگیزهشان کمتر نیست؛ اگر بیشتر نباشد. علت هم واضح است؛ چون سی سال تجربه، متراکم در تاریخ این ملت ثبت شده است. ذهن بیدار جوان، چشم باز جوان، ولو آن روزها را ندیده است؛ اما این تجربهها را تحویل میگیرد. نسل به نسل تجربههای یک ملت غنیتر، عمیقتر و مفیدتر میشود. پس جوانان امروز ما از لحاظ انگیزه هیچی کسر ندارند. صرفنظر از یک عده انقلابی فرسودهی پشیمان که به دلائل گوناگون، زندگی راحت را، سازش را ترجیح دادند، یا به ساز دشمن رقصیدن را عیب ندانستند، جوانِ کشور، تودهی ملت که اکثریت هم جوان هستند، این انگیزهی عمیق را دارند. من به شما عرض کنم: اگر امروز حادثهای مثل جنگ تحمیلی که در سال ۵۹ پیش آمد، در کشور ما بُروز کند،