انسان این اعماق را میبیند، آن وقت افق در مقابل چشمش اصلاً یک چیز دیگری میشود و این حوادث گوناگونی که پیش میآید - این مخالفتها، این دشمنیها، این ناخن زدنها و پنجه کشیدنها - دیگر به چشم انسان نمیآید؛ اینها در مقابل آن حرکت عظیمی که دارد انجام میگیرد چیزهای کوچکی است. به نظر من شهید برونسی و امثال او را باید نماد یک چنین حقیقتی به حساب آورد؛ حقیقت پرورش انسانهای بزرگ با معیارهای الهی و اسلامی، نه با معیارهای ظاهری و معمولی. به هر حال هر چه از این بزرگوار و از این بزرگوارها تجلیل بکنید زیاد نیست و بجاست. انشاءاللَّه امیدواریم که خداوند کمک کند. خانوادهی محترم شهید برونسی هم خانوادهی بسیار خوبیاند؛ همان روحیهی معنوی و صفا را در این خانواده - در دو سه باری که از نزدیک باهاشان آشنا شدم - من دیدم. همسر ایشان هم خانم صبور و شکیبائی است که سختیهای دوران مبارزه و بعد دوران جنگ و اینها را تحمل کرده و این بچهها را بزرگ کرده. ماشاءاللَّه، آدم پنج تا پسر بچهی شیطان را بزرگ کند، چیز کمی نیست. بچههای شهید برونسی هم قاعدتاً همچین بچههای نرم و آرامی نیستند، آنها هم همینطور هیجانی هستند؛ اینکه آدم بتواند این بچهها را اینجور بزرگ کند و ماشاءاللَّه به ثمر برساند، خودش خیلی هنر میخواهد. سلام ما را هم به آن خانم برسانید.