هر که شوق این کار را دارد، بسماللَّه، خیلی خوب است؛ اما صلاحیتش را در خودش به وجود بیاورد. شعری که میخوانید، شعر معرفت باشد، شعر آموزنده باشد؛ چه دربارهی مسائل روز - مثل بعضی از شعرهائی که امروز بعضی از آقایان خواندند، که ناظر به حوادث روز جامعه بود؛ این خیلی باارزش است، آگاهیبخش است - چه حتّی آن چیزی که این هم در آن نباشد؛ اما فرض بفرمائید فاطمهی زهرا ( سلام اللَّه علیها ) را که میخواهید معرفی کنید، آنچنان معرفی کنید که یک انسان مسلمان، یک زن مسلمان، یک جوان مسلمان از آن زندگی درس بگیرد؛ در دل خود نسبت به آن مجسمهی قداست و طهارت و حکمت و معنویت و جهاد، احساس خشوع و خضوع و وابستگی کند. این، طبیعت انسان است. ما انسانها تابع و متمایل به کمالیم. اگر بتوانیم کمال را در خودمان ایجاد کنیم، میکنیم؛ اگر نه، آن کسی که صاحب کمال است، به طور طبیعی انسان به او گرایش دارد. این کمال را در فاطمهی زهرا ( سلام اللَّه علیها )، در امیرالمؤمنین ( علیه الصّلاة و السّلام )، در ائمهی اطهار ( علیهم افضل الصّلوات و السّلام ) برای شنونده تشریح کنیم و شنوندهی ما در قالب شعر، در قالب کلام موزون، و بخصوص در قالب صدای خوش و آهنگ درست و خوب، این معرفت را مثل آب زلالی که مینوشد، بنوشد و به همهی اجزای بدن او برسد. این کار از خیلی از گویندگان برنمیآید، از خیلی از هنرمندان برنمیآید، از معلمین برنمیآید؛ اما از شما برمیآید، اگر این کار را انجام بدهید.