لحن این آیه، لحن تشدد است؛ هیچ نشانهی رحمت در این آیه نیست. خطاب به خود پیغمبر است؛ « ﴿من افراد النّبىّ بالذّکر ﴾ ». در درجهی اول، خود پیغمبر را مخاطب قرار میدهد: « ﴿فاستقم ﴾ ». لذا این آیه به نحوی است که پیغمبر اکرم دربارهی سورهی هود فرمودند: « ﴿شیّبتنی سورة هود ﴾ »؛ سورهی هود مرا پیر کرد. این به خاطر همین آیه است. در روایت است که آن بخشی از سورهی هود که پیغمبر میفرماید « من را پیر کرد »، همین آیهی مبارکه است؛ به خاطر تشدیدی که در این آیه هست. در حالی که در یک جای دیگر قرآن هم دارد: « ﴿فلذلک فادع و استقم کما امرت ﴾ »، [1] اما عنوان « ﴿فاستقم کما امرت و من تاب معک و لا تطغوا » ﴾ - منحرف نشوید، از راه برنگردید - خطاب سختی است که به خود پیغمبر است. این خطاب، دل پیغمبر را میلرزاند. این به خاطر همین است که تغییر جهتگیریها و منحرف شدن از راه اصلی - که هویت اصلی هر انقلابی به آن جهتگیریهاست و در واقع، سیرت انقلابها همین جهتگیریهای اصلی است - بکلی راه را عوض میکند و این انقلاب به هدفهای خود نمیرسد. اهمیت این قضیه از این باب است که تغییر جهتگیریها تدریجی است، نامحسوس است؛ اینجور نیست که از اول کار، این تغییر جهتگیری با ۱۸۰ درجه اتفاق بیفتد؛ اول با زاویههای خیلی کوچکتر، این تغییر شروع میشود؛ هرچه ادامه پیدا میکند،