مطابق با واقعیتهائی که وجود دارد، یکی پس از دیگری چید و به سمت آن آرمانها پیش رفت. این یک نکته است. نکتهی دیگری که همیشه محل کلام بوده است، ما هم عرض کردهایم، شماها هم میگوئید، دولت هم میگوید، مسئلهی همکاری مجلس و دولت است؛ این باید تحقق پیدا کند. اینکه مجلس بگوید از طرف ما همهی کارها انجام گرفته، دولت است که باید جلو بیاید؛ از آن طرف هم دولت بگوید از طرف ما همهی کارهای لازم انجام گرفته، این مجلس است که باید جلو بیاید؛ این نمیشود. صمیمانه باید همکاری کنیم. هم دولت، هم مجلس، هر کدام در قانون حدودی دارند. البته بعضی از این حدود، واقعاً مشخص نیست. حقیقتاً بعضی از این خطوط، خطوط بارز و شاخصی نیست، که از عیوب قوانین ماست؛ باید ما این خطوط را مشخص کنیم. امروز نیاز کشور به همکاری است؛ یعنی نه در دولت باید انگیزهی نافرمانىِ نسبت به مجلس پدید بیاید و وجود داشته باشد، نه در مجلس بایستی مطلقاً انگیزهی اذیت کردن دولت، معطل کردن دولت وجود داشته باشد. بنابراین هر دو صمیمانه، به صورت واقعی، با ملاحظهی جایگاه یکدیگر، بایستی به هم کمک کنند؛ این یک وظیفهی بسیار مهمی است. مثلاً در مسئلهی قانون - که حالا محل کلام هم هست - دو طرف با همدیگر گفتگوهائی میکنند. از یک طرف این حرف درست است که