احساس شده است؛ اینها همه امیدبخش است. لیکن زمینهی وجود امید و خوشبینی باید منجر بشود به یک تحرک وسیع و جدی، برای اینکه این امید ثمر بدهد؛ واقع قوهی قضائیه خودش را نشان بدهد. بارها عرض کردهایم: باید قوهی قضائیه به وضعیتی برسد که در سطح کشور، هر جائی، هر کسی احساس مظلومیت کرد، به خود نوید بدهد که میروم سراغ قوهی قضائیه، حق خود را میگیرم و مظلومیت خود را برطرف میکنم. این امید باید در دل همهی آحاد این کشور به وجود بیاید. البته این امید آسان به دست نمیآید؛ باید به قدری مراجعاتِ دادخواهانه با نتائج عادلانه و منصفانه همراه بشود که بتدریج این امید در دل مردم به وجود بیاید. البته ما نمیخواهیم قوهی قضائیهی امروز را با قوهی قضائیهی قبل از انقلاب و دوران طاغوت مقایسه کنیم؛ آن کسانی که آن روزها را دیدهاند، میدانند؛ آن روز جائی که هیچ امیدی به روی انسان نمیگشود، قوهی قضائیه بود؛ اینجور نبود که کسی احساس کند که به این در مراجعه خواهد کرد و دلخوش از آنجا برخواهد گشت؛ نه، در متن قوهی قضائیه، کار غیرعادلانه، ناشی از بیتوجهی، ناشی از بیتقوائی، به قدری زیاد بود که کسی در قوهی قضائیه هیچ امیدی نداشت، مگر به مدد پارتی و پول و زور و از این چیزها؛ بنابراین ما نمیخواهیم قوهی قضائیهی خودمان را با آن مقایسه کنیم و دلخوش شویم که خوب، ما بحمداللَّه امروز قضات فاضلی داریم، قضات منصفی داریم، کارهای خوبی انجام میگیرد؛ ما میخواهیم قوهی قضائیه را