مقایسه کنیم با آن وضعیتی که شایستهی نظام جمهوری اسلامی است. این، تلاش لازم دارد. یکی از تلاشها همین است که عناصر مؤمنی و عالمی و باانصافی به قوهی قضائیه جذب شوند. البته نیروی انسانىِ خوب در داخل قوه احتیاج دارد به نظارت از موضع بالا و مدیریت بر کارکردها. انسانِ خوب در معرض لغزش و انحراف قرار میگیرد. اینجور نیست که انسانهای خوب، همیشه خوب باقی خواهند ماند؛ نه، امتحانها برای همه هست؛ باید مراقب امکان لغزشها در همهی احوال بود. این یک جریان است؛ جریان نیروی انسانی؛ که خوب، اهمیت هم دارد. آن چیزی که اهمیتش از مسئلهی نیروی انسانی کمتر نیست، مسئلهی ساختار دیوانی قوهی قضائیه است. دائم باید به دنبال نو کردن ساختارها و بهروز کردن وضعیت قوه در مجموع ساختاری آن بود. عرض نمیکنیم که ما ثبات را از سازمان قوهی قضائیه بگیریم؛ نه، ثبات و استقرار، در عین نگاه نقادانه به شیوههای دیوانسالاری غلط، که بعضاً میراث گذشته است و بعضاً تقلید از کشورهای اروپائی است، آن هم از روشهای منسوخ آنها. این نکتهی مهمی است؛ باید به این توجه کرد. گاهی ساختارها جوری است که کار مرافعه را مشکل میکند، نتائج را غیر اطمینانآور میکند، انسانهای خوب را در خود غرق میکند. این هم یک مسئله است، که یک جریانی است؛ باید دائم توجه داشت.