در بخش موعظهی حسنه - که حالا من تعبیر « تربیت » را به کار نمیبرم، چون تربیت یک معنای اعمّی دارد - به نظر من علاوهی بر مسئلهی زبان، مسئلهی رفتار لازم است. همین « کونوا دعاة النّاس بغیر السنتکم » [1] که گفته شده، اینجاست. چیزی که دلها را نرم میکند، بلکه عنادها را به زانو در میآورد، آدمهای معاند را به زانو در میآورد، رفتار درست است، رفتار خوب است. البته رفتار خوب، شامل اخلاق خوب، تواضع، صداقت در گفتار، صداقت در موضعگیری، صراحت در بیان حقیقت و بلندنظری نسبت به امور مادی و دنیوی میشود؛ این چیزهائی که نشاندهندهی خلوص در عمل است؛ که اگر به توفیق پروردگار ماها واقعاً خلوص در عمل داشته باشیم، طبعاً در رفتار و گفتارمان خودش را نشان میدهد. بنابراین نقطهی اساسی مهمِ دوم، بهترین راهش همین است: اولاً لسان موعظه و نصیحت - برادرانه، و در مواردی پدرانه و مشفقانه - ثانیاً رفتار و عمل. یکی از چیزهائی که به نظر من به شما کمک میکند، این چیزی است که در مورد نبی مکرم، امیرالمؤمنین فرمود: « طبیب دوّار بطبّه قد احکم مراهمه و احمی مواسمه ».[2] نباید پشت میز و توی اتاق حبس شد. شکل اداری پیدا کردنِ ما مجموعهی روحانی و مجموعهی آخوند، به نفع ما