بیانات سال 89


فکر لازم دارد، تلاش لازم دارد. بعضیها میگویند حالا ولش کن؛ همان کاری که دیگران میکنند، ما هم میکنیم. بعضی میگویند نه؛ به خودشان میقبولانند که کاری مبتکرانه و خلاقانه ارائه بدهند. اینها انگیزه میخواهد. بدون انگیزه، بدون یک عامل درونی، اینجور کارهای برجسته، چه از لحاظ کمّی، چه از لحاظ کیفی، امکانپذیر نیست. این انگیزه چیست ؟ این انگیزه، ترکیبی است از ایمان و آگاهی. این دو چیز به انسان انگیزه میدهد: ایمان داشته باشد، آگاهی هم داشته باشد.

اگر خدای نکرده شما بیماری داشته باشید؛ وقتی که نمیدانید این بیماری وجود دارد، یا نمیدانید که طبیبی برای این بیماری وجود دارد، یک جور عمل میکنید؛ اما وقتی که میدانید این بیماری هست، میدانید طبیبی هم هست، اعتقاد هم دارید که این طبیب میتواند این بیماری را مرتفع کند، اینجا چه کار میکنید ؟ اینجا دیگر معطل نمیشوید. دور باشد، نزدیک باشد، آسان باشد، سخت باشد، این عزیز بیمار را میکشانید، میبرید آنجا. این انگیزه است. انسان برای کار انگیزه دارد. یک عامل درونی، انسان را وادار میکند. انسان نیاز را بفهمد، به نتیجه ایمان داشته باشد - و برای مردم مؤمن، در زیر نظر خدا بودن را هم بداند - این میشود انگیزه‌ی کامل. بعضیها این اعتقاد را دارند، این آگاهی را دارند، این ایمان به نتیجه را دارند، اما خدا ندارند؛ آنها انگیزه‌شان کمتر است. اما وقتی من و شما میدانیم کاری که میخواهیم انجام بدهیم، کاری که داریم انجام میدهیم، کاری است برای خدا، کاری است

«4»