آن چیزی که من در این جمع خواستم عرض بکنم، همین مسئلهی انگیزههاست. کارهای خوب، کارهای بزرگ، فقط با انگیزههای ممتاز و از اعماق دل برآمده انجام میگیرد. کارهای بزرگ را به صورت دستوری و تشریفاتی و اداری و اینها نمیشود انجام داد. کار مقرراتی و دستوری، در همان حد کار متعارف انجام میگیرد؛ در صورتی که کار برجسته و ممتاز، تابع انگیزه است. آن کسی که از لحاظ کمیتِ کار خیلی وقت خود را صرف میکند و از وقت استراحتِ خودش میزند، انگیزهی بالائی دارد؛ این یک چیز برجستهای است. ما چنین روحیهای را دیدهایم؛ در همین جا هم هست. در طول این سی سال، بنده در جاهای مختلف که بودم - چه در زمان ریاست جمهوری، چه قبل از آن در نیروهای مسلح و جاهای دیگر - از نزدیک کسانی را مشاهده کردهام که واقعاً تعطیلی نمیشناسند، استراحت نمیشناسند؛ مایلند همهی لحظاتشان را صرف همین کاری که بر عهدهی آنها محول است، قرار بدهند. البته من همین جا به شما عرض بکنم؛ موافق اینجور کار کردن نیستم. بنده معتقدم کار بایستی جوری برنامهریزی و تنظیم بشود که انسان بتواند به خانوادهی خود، به فرزندان خود، به روابط عاطفی بپردازد؛ خودش را له نکند. ولی خوب، بعضی هستند؛ حالا واقعاً یا ظرفیت زیادی دارند، به همه چیز در جای خود میپردازند و ظرف کار را لبریز میکنند، یا اینکه از جاهای دیگر کم میگذارند و به کار اضافه میکنند. این حجم کار و کمیت کار است که سنگین و بزرگ و فراگیر است؛ این یکی از کارهای