کلمهای تکیه میکنید. قبلاً برای اینها هیچ نُت نوشته نشده - نُتنویسی نشده، طبق نُت نیست - و این طبق همین احساس شما و غریزهی شماست. اگر چنانچه معنای آیهی قرآن را فهمیدید، همین غریزه به شما کمک میکند که چه کار کنید؛ کجا را آهسته بخوانید، کجا را وقف کنید، کجا را وصل کنید، از کجا شروع کنید. تسلط بر آیات قرآن این هنر را به انسان میدهد. البته بعضیها هم هستند که آیات قرآن را میفهمند. چون خودشان عربند، ترجمهی آیه را هم خوب میدانند - عرب هم هستند - اما آدم میبیند که کأنه با توجه به معنا نمیخوانند. تو همین قراء معروف مصری، بعضی هستند که انسان وقتی نگاه میکند، مثل این است که یک متنی را مأموریت داده باشند که این را بخوان، یک نفری از اول تا آخر میخواند و به معنای تفاهم با مخاطب نیست. انسان این را در بعضی از قراء میبیند. ولی بعضی هم هستند که نه، قرائتشان، تلاوتشان، مثل تکلم با مخاطب است؛ حرف زدن با مخاطب است. باید تلاوت شما این جور باشد. البته متأسفانه اکثر مردم ما از الفاظ آیات کریمهی قرآن، مستقیم کمتر استفاده میکنند؛ یعنی اکثر عربی نمیدانند. خب یکی از محرومیتهای ماست. لذا در قوانین کشور فراگیری زبان عربی که زبان قرآن است، یکی از چیزهای لازم فرض شده که این، به خاطر همین است. اگر ما واقعاً بخواهیم معانی قرآن را بفهمیم، مردم معمولی که عربی هم نخواندند، میتوانند مراجعهی به تفاسیر و به ترجمهها بکنند.