اولاً با این کارشان ما را تشویق کردند که ما خودمان برویم سراغ سوخت بیست درصد. ما نمیخواستیم؛ ما تصمیم نداشتیم سوخت بیست درصد تولید کنیم؛ ما همان سه و نیم درصد برایمان کافی بود؛ اما با این کار، اینها ما را تشویق کردند، وادار کردند، به ما تفهیم کردند که باید برویم سراغ بیست درصد؛ و رفتیم. این اشتباه اوّلشان بود. اشتباه دوم این بود که به همهی دنیا ثابت کردند، مدلل کردند که آمریکا و بقیهی کسانی که این سوخت را میتوانند تولید کنند، قابل اطمینان نیستند برای اینکه انسان سوختش را به امید اینها بگذارد. چون تا مورد احتیاج قرار گرفت، همهی مدعاهای خودشان، همهی خواستههای خودشان را فهرست میکنند، میگویند: آقا ! باید اینها را عمل کنید تا ما این سوخت را به شما بدهیم ! خوب، این که معامله نشد. بنابراین در مسئله هستهای حرفی ندارند، منطقی ندارند. ما هم راه را پیدا کردهایم، داریم حرکت میکنیم؛ انشاءاللَّه همین راه را هم ادامه خواهیم داد. در قضیهی تهدید نظامی هم که البته بعید است چنین حماقتی را بکنند؛ لیکن اگر چنانچه چنین تهدیدی به وجود بیاید، همه باید بدانند که میدان این مقابله فقط منطقهی ما نیست؛ دیگر میدانش گستردهتر خواهد بود. در قضیهی تبلیغات آمریکائىِ ضد جمهوری اسلامی هم، به نظر من واقعاً ناحقترین کاری است که دشمنان ما میکنند؛ چون بدترین ناقض