بیانات سال 89


کرد. در قرآن کریم ببینید: « ﴿الّذین قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم  ».[1] این از طرف دشمن است؛ بترسید - « ﴿قد جمعوا لکم فاخشوهم »  نسبت داده شود به دشمن - آیه‌ی دیگر: « ﴿انّما ذلکم الشّیطان یخوّف اولیائه  »؛[2] میترساند. « ﴿لئن لم ینته المنافقون و الّذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فی المدینة لنغرینّک بهم  ».[3] ببینید، اینهاست. یعنی ترسیدن مردم مذمت شده؛ مردم را ناامید کردن، مردم را بیاطمینان کردن، مذمت شده. متقابلاً، نقطه‌ی مقابل: « ﴿والعصر. انّ الانسان لفی خسر. الّا الّذین امنوا و عملوا الصّالحات و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر  »؛[4] همدیگر را باید وصیت کنیم، توصیه کنیم به صبر، به ایستادگی، به پیروی از حق؛ همدیگر را نگه داریم. « ﴿و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض  »؛[5] اولیاء یعنی پیوسته‌ها؛ به همدیگر پیوستند. این وظیفه‌ی ماست. بنابراین، بایستی به این نکته‌ی امید و اطمینان توجه کرد.

مسائل اصلی را باید شناخت و مسائل فرعی را اصلی نکرد؛ نه اینکه مطرح نکرد؛ نه، مسائل فرعی هم باید طرح شود؛ همه‌ی جزئیات باید

  1. 1. آل‌عمران: ۱۷۳
  2. 2. آل‌عمران: ۱۷۵
  3. 3. احزاب:۶۰
  4. 4. عصر: ۱-۳
  5. 5. توبه: ۷۱

«27»