علیهاش استدلال کنید، بنویسید؛ عوض یکی، ده تا بنویسید؛ کما اینکه در حوزهی علمیه معمول هم بود؛ گاهی دیده بودیم یک کتابی در میآمد، ده نفر، پنج نفر علیه آن مینوشتند؛ خیلی هم خوب بود، بنویسند، این نوشتنها خیلی خوب است؛ اما تفسیق و اعلان خروج از دین و خروج از مذهب و اینها مصلحت نیست؛ این شیوه علمی نیست. این هم یک مسئله که ناشی از علمی بودن حوزه هست؛ یعنی التزام ما به علمی بودن حوزه این را اقتضا می کند. نکتهی دیگری که باز از لوازم علمی بودن است، این است که آموزش در حوزه باید با تفکر، تکرار و تحقیق همراه باشد. این هم از همان مواردی است که نظام آموزشی جدید وارداتی از اروپا فاقد آن است؛ بر مبنای حفظ است. ما نباید به این سمت بغلتیم. هر برنامهای که ما را به این سمت بغلتاند، برنامه نادرستی است. در برنامه ریزیهای خودمان نگاه کنیم، ببینیم چه چیزی طلبه را به سمت حفظگرایی میراند و از تفکر و تحقیق و مطالعه باز میدارد. حفظگرایی درست نیست، مفید نیست. من آن روز هم اشاره کردم که یکی از خصوصیات حوزهی علمیه ما فکر کردن است. طلبه را باید از اول درس خواندن وادار کرد به اینکه فکر کند. معروف بود میگفتند: « بدان ایدک الله » - چرا گفت بدان و نگفت بخوان ؟ - منظور این است که اولا حس سوالپردازی را در طلبه زنده کند، بعد هم به او تفهیم کند که خواندن مراد نیست، دانستن مراد