بیانات سال 89


بجز این سطح وسیع بصیرت و لایه‌ی عمیق بصیرت، در حوادث گوناگون هم ممکن است بصیرت و بیبصیرتی عارض انسان شود. انسان باید بصیرت پیدا کند. این بصیرت به چه معناست ؟ یعنی چه بصیرت پیدا کند ؟ چه جوری میشود این بصیرت را پیدا کرد ؟ این بصیرتی که در حوادث لازم است و در روایات و در کلمات امیرالمؤمنین هم روی آن تکیه و تأکید شده، به معنای این است که انسان در حوادثی که پیرامون او میگذرد و در حوادثی که پیش روی اوست و به او ارتباط پیدا میکند، تدبر کند؛ سعی کند از حوادث به شکل عامیانه و سطحی عبور نکند؛ به تعبیر امیرالمؤمنین، اعتبار کند: « رحم اللَّه امرء تفکّر فاعتبر »؛[1] فکر کند و بر اساس این فکر، اعتبار کند. یعنی با تدبر مسائل را بسنجد - « و اعتبر فأبصر » - با این سنجش، بصیرت پیدا کند. حوادث را درست نگاه کردن، درست سنجیدن، در آنها تدبر کردن، در انسان بصیرت ایجاد میکند؛ یعنی بینائی ایجاد میکند و انسان چشمش به حقیقت باز میشود.

امیرالمؤمنین ( علیه الصّلاة و السّلام ) در جای دیگر میفرماید: « فانّما البصیر من سمع فتفکّر و نظر فأبصر »؛ [2] بصیر آن کسی است که بشنود، گوش خود را بر صداها نبندد؛ وقتی شنید، بیندیشد. هر شنیده‌ای را

  1. 1. نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۱۰۳
  2. 2. نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۱۵۳

«11»