و میبینم - و از آنها بپرسید جوانتان چند ساله بود، میگویند شانزده ساله، هفده ساله، چهارده ساله. این یعنی چه ؟ یعنی احساس تعهد، روحیهی انقلابی، احساس مسئولیت ناشی از روشنبینی و بصیرت به اینجا رسیده که جوان دانشآموزِ این ملت وسط میدان میآید، سینهی خودش را سپر میکند، از همهی آرزوهای جوانیاش میگذرد، برای اینکه آرمانهای بزرگ و هدفهای الهی و اسلامی را در جامعه تحقق ببخشد. این هم حادثهی بزرگ دیگری بود که در سال ۵۷ اتفاق افتاد؛ مفهوم بسیار عظیم دیگری که پشت سر کلمهی سیزده آبان قرار دارد. سیزده آبان نماد اینهاست. آخرین قضیهای که در سیزده آبان پیدا شد، تسخیر لانهی جاسوسی بود. در سال ۵۸ به مناسبت سالروز تبعید امام و شهادت دانشآموزان، باز هم جوانها آمدند کاری کردند که دنیا را خیره کرد و آمریکا را به زانو درآورد. این واقع قضیه است؛ اینها شعار نیست. شما بدانید؛ آن روزی که لانهی جاسوسی تسخیر شد، دولت آمریکا آبرو و اعتبار و هیمنهاش چندین برابر امروز بود. شما امروز را نگاه نکنید که آمریکا در چشمها سبک شده، کوچک شده، ملتها علناً علیه آمریکا دشنام میدهند و آنها را نفرین میکنند. آن روز اینجور نبود؛ آن روز آمریکا در دنیا یک هیمنهی ابرقدرتىِ درجهی یک داشت. جوان دانشجوی ما با شجاعت، با شهامت، به عنوان لبهی اصلی جبههی مقاومت ملت ایران، سفارتخانهی آنچنان آمریکائی را تسخیر کرد؛ کسانی را که آنجا بودند،