است. این هم یکی از آن عناصر اصلی است که بایستی در دیدگاه اسلام مورد ملاحظه قرار بگیرد و در این الگو رعایت شود. مسئلهی بعد، مسئلهی حکومت است؛ که باز در این باب هم اسلام نظرات ویژهای دارد. صلاح فردی در امر حکومت در اسلام، یک امر بسیار مهم و اساسی است. هر کسی به هر اندازهای از مدیریّت که میخواهد مباشرت کند، بایستی صلاحیّت آن را در خودش به وجود بیاورد یا در خودش ببیند و بپذیرد؛ بدون این، عمل نامشروعی انجام داده. عدم عُلُو، عدم اسراف، عدم استئثار، مسئلهی مهمّی در امر حکومت است. خداوند دربارهی فرعون میفرماید: « ﴿کانَ عالیاً مِنَ المُسرفین ﴾ »[1] یعنی گناه فرعون این است: عالی است. بنابراین برای حاکم، عُلُو و استعلاء یک نقطهی منفی است؛ نه خود او حق دارد استعلاء کند، نه اگر اهل استعلاء است، حق دارد قدرت را قبول کند، نه مردم اجازه دارند که او را بهعنوان حاکم و امام جامعه بپذیرند. استئثار یعنی همهچیز را برای خود خواستن؛ در مقابل ایثار است. ایثار یعنی همهچیز را به نفع دیگران از خود جدا کردن، استئثار یعنی همهچیز را به نفع خود از دیگران جدا کردن. عُلُو و استعلاء و استئثار جزو نقاط منفی حکومت است. امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه دربارهی بنیامیّه فرمودند: « ﴿یَأخُذُونَ مالالله دولا و عِبادالله خولا و دینالله دخلا بینهم ﴾ ». یعنی دلیل