یک نمونه ی بارز، جایگاه مصر در قضیه فلسطین است. فلسطین از دهها سال پیش، محوریترین مساله این منطقه است و درهمتنیدگی مسائل این منطقه چنان است که هیچ کشوری و هیچ ملتی در آن، نمیتواند سرنوشت خود را جدا از مساله فلسطین تصور کند. دو جبهه بیشتر هم وجود ندارد: یا حمایت از فلسطین و از مبارزات عادلانه آن، و یا قرار گرفتن در جبهه مقابل. ملتهای منطقه از ابتدا موضع خود را روشن کردهاند، لذا وقتی دولتی به حمایت از فلسطین میپردازد از حمایت ملت خود و ملتهای عرب و مسلمان برخوردار میشود. این را مصر در سالهائی از دهه ۶۰ و ۷۰ آزموده است اما وقتی خود را در جبهه دیگری تعریف کند، ملت از او روی برمیگرداند. در مصر از پیمان ننگین کمپ دیوید این شکاف میان دولت و ملت مصر پدیدار شد. ملت مصر که در ۶۷ و ۷۳ با جان و مال خود به کمک فلسطین رفته بود، بتدریج دید که حاکمان چنان در سرسپردگی و اطاعت از آمریکا افراط کردهاند که مصر به همپیمان وفادار دشمن صهیونیستی و غاصب تبدیل شده است. سیطرهی آمریکا بر حاکمان مصر همهی زحمات گذشتهی آنان در حمایت از فلسطین را بر باد داد و مصر به بزرگترین دشمن فلسطین و بزرگترین حامی صهیونیستها تبدیل شد.