بیانات سال 89


درختان، اینها همه علائم قدرت الهی است که همین طور ما با چشمِ عادت‌کرده‌ی خودمان از اینها آسان میگذریم. در نفس خود ما هم همین جور است، وجود خود ما هم همین جور است.

تغییرات را غالباً انسان حس نمیکند. تغییراتی به وجود می‌آید، نمیفهمیم. خیلی از این بیتوجهیها در نهایت به ضررهای بزرگ منتهی میشود. فرض بفرمائید که یک رونده‌ای در راهی دارد حرکت میکند، غفلت میکند، یک زاویه‌ی پنج درجه‌ای، ده درجه‌ای به وجود می‌آید. انسان هیچ متوجه نیست. پنج درجه زاویه، چیزی نیست که انسان را به خودش متوجه کند. بعد هر چه که در این جهت حرکت میکند، هی فاصله‌ی او با همین پنج درجه - اگر این پنج درجه به ده درجه و پنجاه درجه هم نرسد، همین طور پنج درجه باشد - و شکاف بین او با این خط صحیحی که باید از آن حرکت میکرد، بیشتر میشود. یک وقت انسان به خود می‌آید، میبیند ای بابا، چه فاصله‌ی عمیقی به وجود آمده. اینکه میگویند تقوا، برای همین است. تقوا یعنی لحظه به لحظه خود را پائیدن، خود را مواظبت کردن؛ انسان حواسش جمع باشد که چه کار دارد میکند. این نمازی که روزی پنج بار برای ما معین شده است، واقعاً از بزرگترین نعمتهای خداست. اگر این نماز نبود، ماها خیلی در غفلت غرق میشدیم. این نماز، ما را به خود میآورد. آن وقت اقتضاء میکند که پس نماز را درست و با توجه بخوانیم. اگر نماز با توجه خوانده شود، این کمک میکند به اینکه انسان متوجه خودش باشد.

«2»