البته میزنند، میکُشند، خونریزی میکنند، اما مغلوب میشوند. همان طور که امام در آن سالها فرمودند، خون بر شمشیر فائق خواهد آمد، پیروز خواهد شد. این اتفاق افتاده است. مردم با جسم خودشان، با وجود خودشان وارد میدان شدهاند؛ نماینده نفرستادند، به حرف اکتفاء نکردند؛ آن هم نه در یک کشور، در چندین کشور؛ که زمینهی آن در کشورهای دیگر هم وجود دارد. این یک نکته است که خیلی مهم است. جز دست قدرت الهی، کسی قادر نیست یک چنین وضعی را به وجود بیاورد. زمینهها فراهم میشود، افراد نقش ایفاء میکنند - در اینها شکی نیست - اما این دست قدرت خداوند است که مالک دلهاست؛ که « قلب المرء بین اصبعی الرّحمن ». خدای متعال است که دلها را عازم میکند، جازم میکند، ارادهها را بسیج میکند و این اتفاق میافتد. در این حوادث، دست قدرت خداوند محسوس است. چون دست قدرت الهی هست، بنابراین پیروزی هم در آن قطعی است. نکتهی دوم در اینها، مسئلهی شعار اسلام است. خب، در این کشورها و در دیگر کشورهای اسلامی، مردم، مردم مسلمانی هستند، جزو امت اسلامند. حتّی در آنجاهائی هم که مظاهر اسلامی محدود بوده است، همراه با فشار بوده است، مردم مؤمنند، مسلمند و اسلام ریشه دارد؛ این هم از خصوصیات اسلام است. در کشورهائی که مارکسیستها هفتاد سال با همهی توان سعی کرده بودند اسلامزدائی کنند، بمجرد اینکه رژیم کمونیستی شوروی ساقط شد، مردم بیرون آمدند؛ جوانهائی که