میدانِ دشوار بود، و موفق شدند. هنوز دوران کوتاهی از آغاز حیات سپاه پاسداران نگذشته بود که درگیریهای جدی شروع شد. جوانان مؤمن در اطراف و اکناف کشور یا در خود تهران مواجه شدند با میدانهای رزم واقعی. اولین رزمایشهای سپاه، رزمهای واقعی بود. حقیقتاً باید جانهاشان را کف دست میگرفتند و وارد میدان میشدند، و این کار را کردند. به برکت همان شور انقلابی، همهی عناصر لازمِ دیگر به دست آمد: تجربه کسب کردند؛ روح ابتکار در آنها به جوشش در آمد؛ یادگیری و فراگیری نسبت به هر آنچه لازم داشتند، در میان آنها یک غلغلهی علمی و دانائی عظیمی را به وجود آورد. هرچه لازم داشتند، یاد گرفتند. آنچه که برای میدان رزم معنوی و مادی آنها لازم بود، آن را با ابتکارِ خودشان به وجود آوردند و در میدانهای رزم درخشیدند؛ هم در رزم مرزی با دشمنان مهاجم و متجاوز، هم در رزم جهادىِ انقلابی در میدانهای بشدت مغشوش و آمیخته و مبهم درون جامعه؛ و موفق شدند. جوانان عزیز من ! آن مردان صادق و پاکبازی که قاعدهی سپاه را چیدند و پایه و بنیان این نهاد مبارک را بنا نهادند، یک چنین مردانی بودند. به برکت اینها بود که سپاه توانست در کشور به عنوان یک نهاد انقلابىِ فعال و مبتکر و دارای صادرات نیروی انسانی به دیگر دستگاهها، خود را معرفی و تثبیت کند. در طول این سالهای متمادی - در این سی و دو سال - به برکت همان قاعدهی مستحکمی که انسانهای مؤمن به وجود آورده بودند، سپاه در صحنههای گوناگون حضور داشت و درخشید و خوب عمل کرد و تأثیر خودش را در روند حرکت انقلابی و رو به جلوی این جامعه بروشنی نشان