بیانات سال 90


مجبور شدند به کوه پناه ببرند. جان مبارک پیغمبر به خطر افتاد، به پیغمبر ضربه وارد آمد. بعد مسلمانها گفتند: خب، چرا اینجوری شد ؟ خدا به ما وعده‌ی پیروزی داده بود. خدای متعال میفرماید که ما شما را پیروز کردیم، وعده‌ی خدا عملی شد، اما شما خودتان هستید که کار را خراب کردید. اولاً اگر دشمن به شما ضربه زد، شما هم متقابلاً به دشمن ضربه‌ها زدید - « قد اصبتم مثلیها » - تعجب نکنید؛ بالاخره در میدان جنگ، زدن و خوردن، هر دو هست. در عرصه‌ی جنگ بزرگِ میدان سیاست و اقتصاد جهانی، آدم، هم میزند، هم میخورد؛ نباید خلاف انتظار باشد. اما « قلتم انّی هذا »؛ میگوئید ما از کجا این ضربه را خوردیم. بعد قرآن میفرماید: « قل هو من عند انفسکم »؛ از خود شما بود، خودتان خطا کردید. ما یک جاهائی خطا کردیم - « ﴿انّ الله علی کلّ شیء قدیر  »( 7 ) - یک جاهائی طبق وظیفه عمل نکردیم؛ یک جاهائی مراقبتهائی که باید انجام بدهیم، انجام ندادیم؛ یک جاهائی دلبستگیهای خودمان را زیر پا نگذاشتیم؛ اینها منجر شده به اشکالاتی - این را هم باید در نظر داشته باشیم - به چیزهائی که باید از آن پرهیز کرد و برحذر بود، سرگرم شدیم؛ به منازعات سیاسی، به مشاجرات سرگرم شدیم؛ به رفاه‌طلبی سرگرم شدیم، به منشهای اشرافی سرگرم شدیم؛ اینها نقاط ضعف است. وقتی من و شما زندگیمان را زندگی رفاه‌طلبانه و اشرافی قرار بدهیم، مردم از ما یاد میگیرند. یک عده‌ای منتظر بهانه‌اند؛ به ما نگاه میکنند، میگویند آقا ببینید اینها چه جوری زندگی میکنند، ما هم میخواهیم همین جور زندگی کنیم. اینها کسانی هستند که دستشان میرسد. یک عده‌ای معتقدند که باید در زندگی مقتصد بود، نباید اسراف کرد، نباید افراط کرد؛ اینها وقتی نگاه میکنند میبینند من و شما

«19»