به دین حرف میزنند، اما در واقع میبافند ! متکی به یک مدرکی، سندی، نگاه عالمانهای، تحقیق عالمانهای نیست؛ این خیلی به درد نمیخورد. نکتهی دیگری که من میخواهم عرض بکنم، این است که شعر انقلاب یک هویتی دارد؛ در واقع متصدی و مباشر و میداندارِ ارائهی گفتمان انقلاب اسلامی است؛ این را باید حفظ کنید؛ نباید این تحتالشعاع برخی از هیجاناتی قرار بگیرد که ناشی از تألمات شاعر است نسبت به یک مسئلهای، نسبت به یک قضیهای، نسبت به یک چیزی. بالاخره همه جا ناهنجاریهائی وجود دارد، روح لطیف شاعر هم دچار تألماتی میشود، این تألمات طبعاً در شعر اثر میگذارد؛ منتها نبایستی آن گفتمان اصلی انقلاب، آن هویت اصلی انقلاب مغلوب این تألمات شود. باید برای انقلاب حرف بزنید، باید برای گفتمان انقلاب تلاش و کار کنید. ملت شما کار بزرگی انجام داده. من سال گذشته این را گفتم - به نظرم در همین جلسه هم گفتم - که مسئله فقط مسئلهی شهادت نیست - البته شهادت در راه خدا و جان بر کف گذاشتن و تقدیم راه خدا کردن، قلهی شرافتهای انسانی است - اینقدر معارف دینی گسترده است، اینقدر معارف انقلاب گسترده و پرمطلب و پرفیض است که میتوان از آن بهره برد و میتوان آن را منعکس کرد. امروز این یک وظیفهای است بر عهدهی شاعران. گاهی اوقات انسان میبیند که در بعضی از شعرها و سرودهها این تألمات اثر میگذارد و آن مسئلهی اصلی را تحتالشعاع قرار میدهد؛ آن وقت اینجا انسان هماهنگ و همآواز میشود با آن کسانی که اعتراضشان به اصل همان گفتمان است. شعرائی که یا وابسته بودند به کانونهای قدرت و دربار و متعلقات دربار فاسد پهلوی، یا هم جزو جریانات