بیانات سال 90


فرمودند، بعد هم دوستان مراعات نکردند و مکرراً به وسیله‌ی مجری محترم مؤاخذه شدند، واقعاً کم است. آقایان و خانمها خیلی حرف داشتند و من بدون هیچگونه مبالغه و تعارف دوست میداشتم که ای کاش هم وقت بود، هم حال و نشاط، تا انسان میتوانست لااقل نیم ساعت از حرفهای هر یک از این دوستان را بشنود؛ چون خیلی حرفهای خوب زده شد. مطالبی که دوستان گفتند، مطالب سنجیده‌ای بود، مطالب پخته‌ای بود. در بین مطالب دوستان حرف نو وجود داشت، که برای من جالب و جدید بود؛ اینها انسان را خیلی خوشحال میکند. پیشنهادهای جالبی در زمینه‌ی صنعت، در زمینه‌ی علم، در زمینه‌ی دانشگاه، در زمینه‌ی معماری، شهرسازی، هنر و علوم انسانی مطرح شد. این پیشنهادها همان چیزهائی است که حقیر آرزو میکردم اینها را از زبان نخبگان و زبدگان علمی و دانشگاهیمان بشنوم و حالا این آرزو برآورده شده.

نکته‌ای که من در جلسه‌ی امسال بوضوح احساس کردم، این است که گرایش بیانات دوستان، بیشتر به سمت ارائه‌ی فکر و اندیشه بود تا صِرف پیشنهادهای اجرائی و عملی - که البته آن هم به جای خود چیز لازم و خوبی است - این، پشتوانه‌ی هر حرکت علمی است. همچنان که بعضی از دوستان هم اشاره کردند و کاملاً درست است، ما احتیاج داریم به فکر، احتیاج داریم به فلسفه، تا بتوانیم علم را، فناوری را، مدیریت کشور را، مسائل گوناگون جامعه را به پیش ببریم و حل کنیم. فکر قبل از علم مورد نیاز است، و من این گرایش را مشاهده کردم. برخی از مطالبی که دوستان گفتند، خوشبختانه در مراکز فکری و تصمیم‌گیری مورد ملاحظه قرار گرفته

«2»