پیشرفت علمی، از لحاظ پیشرفت فناوری، از لحاظ آگاهیها و پختگیهای سیاسی، از لحاظ پیدا کردن راه و رسمهای گوناگون در نهادهای مختلف - نهادهای اقتصادی و غیره - با اوائل انقلاب قابل مقایسه نیست؛ ما خیلی جلو رفتیم، خیلی پیشرفتهتریم؛ در عین حال اصول را هم حفظ کردیم. اگر جائی از اصول کوتاه گذاشته باشیم، باید از آن توبه کنیم. از اصول نبایستی کم گذاشت. همچنین باید بدانیم نصرت الهی هم بستهی به همین است که ما این مبانی و اصول را حفظ کنیم. این یک نکته. نکتهی دومی که در این زمینه عرض میکنیم، این است که نظامسازی - که گفتیم امام بزرگوار ما بر اساس مبانی فقهی، نظامسازی کرد - یک امر دفعی و یکباره نیست؛ معنایش این نیست که ما یک نظامی را بر اساس فقه کشف کردیم و استدلال کردیم و این را گذاشتیم وسط، و این تمام شد؛ نه، اینجوری نیست. نظامسازی یک امر جاری است؛ روزبهروز بایستی تکمیل شود، تتمیم شود. ممکن است یک جائی اشتباه کرده باشیم اما مهم این است که ما بر اساس این اشتباه، خودمان را تصحیح کنیم، خودمان را اصلاح کنیم؛ این جزو متمم نظامسازی است. نه اینکه گذشته را خراب کنیم. اینکه ما میگوئیم نظامسازی جریان دارد، معنایش این نیست که هرچه را ساختیم و بنا کردیم، خراب کنیم؛ قانون اساسیمان را خراب کنیم، نظام حکومتی و دولتیمان را ضایع کنیم؛ نه، آنچه را که ساختیم، حفظ کنیم، نواقصش را برطرف کنیم، آن را تکمیل کنیم. این کار، یک کار لازمی است. من تصورم این است که بُعد مهمی از قید اطلاق که امام منضم کردند به ولایت فقیه - که در قانون اساسىِ اول قید « مطلقه » نبود؛ این را امام اضافه