که باید دید، شناخت، فهمید و قدم در راه درست گذاشت. این « اهدنا » که هر روز تکرار میکنیم، یعنی امروز هم « اهدنا »، فردا هم « اهدنا »، پسفردا هم « اهدنا »؛ در این قضیه هم « اهدنا »، در آن قضیه هم « اهدنا ». کار را هم خیلی نمیخواهیم نشدنی و سخت بگیریم؛ نه. خدای متعال بیّنات را در مقابل همه قرار داده؛ « ﴿ذلک ان لم یکن ربّک مهلک القری بظلم و اهلها غافلون ﴾ ».( ۳ ) اینجور نیست که اگر ما وسیلهی هدایت در اختیار نداشته باشیم و احیاناً حرکتمان درست نبود، خدای متعال ما را مؤاخذه کند یا عذاب کند یا چه کند؛ نه، وسیلهی هدایت را هم خدای متعال در اختیار میگذارد. البته مواردی هم هست که از این قاعدهی کلی استثناء است، لیکن عادتاً اینجور است؛ هدایت الهی هست. نوروز هم، یعنی نو شدن سال - حالا اسمش را هرچه بگذاریم؛ که خب، نوروز اسم مناسبی است - چیز خیلی خوبی است. در حرکت زندگی، مقطع قرار دادن خیلی خوب است. اگر زندگی همین طور یکنواخت ادامه پیدا کند و انسان به مقاطع جدید نرسد، قاعدتاً به فکر نوسازی و نوآوری نخواهد افتاد. مقطع قرار دادن در حرکت عمر و مسیر عمر، یکی از فوائدش همین است که انسان میگوید خب، این سال کهنه شد، تمام شد، حالا شد سال نو؛ سال نو هم کار نو، فکر نو، همت نو و انگیزهی نو را قهراً با خودش همراه میآورد؛ همچنان که رسم است بین ما و بین دیگر مردم دنیا که وقتی سالشان نو میشود، لباسها را نو میکنند، خانه را نو میکنند؛ که خب، بین ما خانهتکانی و اینها معمول است؛ دیگران هم ظاهراً این چیزها را دارند. پس نوروز یک مقطع جدیدی است.