نداشت، اما کرمانشاه ماند، نگهش داشتند؛ شد سرسلسلهی خاندان آلآقا. خودش و تعداد زیادی از فرزندان و از خاندانش از علما بودند. این یک مورد. مورد دیگر، مرحوم آسید حسین حائری است، که ایشان آخر عمر مشهد آمده بود. آن موقع، دوران نوجوانی ما بود. تا حدودی من از ایشان یادم هست. ایشان پسر برادر مرحوم آسید محمد اصفهانىِ معروف و شاگرد آسید محمد اصفهانی و شاگرد آخوند و ملای بزرگی بود که از عراق آمد و سالهای متمادی در کرمانشاه ساکن شد. ایشان در اصفهان حد جاری میکرد. شخصیت برجستهای بود؛ هم عالم بود، هم معنوی و اخلاقی بود. مرحوم آقای آقا مرتضی حائری از قول خود مرحوم آسید حسین برای من نقل کردند که کسی آمده بود منزل آسید حسین و مدتی آنجا بود. او اهل معنا و اهل سلوک و اهل ریاضت بود. ایشان به او میگوید اگر میتوانی یک کاری بکن که من خدمت حضرت برسم. او هم یک راهی به ایشان یاد میدهد. بعد اطلاع میدهند که در ده روز روضه - دههی محرم بوده یا کِی بوده - حضرت میآیند در روضهی تو. و حضرت تشریف آوردند در روضهی او. که حالا داستانش مفصل است. او یک چنین شخصیتی است. این از لحاظ معنویاش است، از لحاظ علمی هم که از تربیت شدگان اخلاقی مرحوم آخوند ملا فتحعلی سلطانآبادی است که آن وقت در سامره بوده. شخصیت دیگر، مرحوم سردار کابلی است؛ شخصیت برجستهی علمی در فنون مختلف. این کتابی که دربارهی ایشان نوشتند، کتاب بسیار پرمغز و خوبی است؛ بنده سالها پیش این کتاب را دیدم. ایشان حدود شصت سال در کرمانشاه بوده است. بزرگان از او استفادهها کردند. من در آن کتاب