این مردم یاد نگرفتم. گفت من هرچه بلدم، به درد اینها نمیخورد ! خب، این مخاطبنشناسی است. مخاطب را باید شناخت؛ روستائی، شهری، تحصیلکرده. امروز ما چقدر جوان تحصیلکرده داریم. در همین کرمانشاه شما، جمعیت تحصیلکردهها خیلی زیادند. یک وقتی این خبرها نبود. قبل از انقلاب، همهی این استان کرمانشاه، شاید سیصد تا تحصیلکردهی دانشگاهی داشت؛ حالا ده برابر یا شاید دهها برابر تحصیلکرده هستند. اینها جوانند، در معرض امواج تبلیغاتی و گفتمانهای گوناگون قرار میگیرند، برایشان سؤال به وجود میآید؛ شما سؤال او را بدان، جوابش را آماده کن، بعد برو بنشین در مرکز پاسخگوئی؛ مخاطب خودت را انتخاب کن، فکر او را بدان، متناسب با فکر او و آنچه که نیاز اوست از کتاب و سنت و از کلمات بزرگان، مطالب را در اختیارش بگذار. جناب آقای ممدوحی فرمودند، درست هم هست؛ همین کتابهای مرحوم آقای مطهری، کتاب شریف المیزان، کسانی بیایند اینها را متناسب با نیاز و سؤال جوانها انتخاب و ارائه کنند. خب، حالا این کار هم باید در قم انجام بگیرد. شما در قمید. خطاب ما به قم، یک خطاب دائمی است. قم باید این کارها را انجام بدهد؛ بکنند، بکنید؛ اینها کارهای لازمی است. به قدر تعلیم، یا شاید بیش از تعلیم، به تربیت بیندیشید. بجز در یک جا در قرآن، که « یعلّمهم » جلوتر از « یزکّیهم » است، همه جا « یزکّیهم » - تزکیه - بر تعلیم مقدم است؛ « ﴿یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة ﴾ ».( ۱۲ ) این شاید نشان دهندهی این است که تزکیه جایگاه برتری دارد. مخاطبان