است که ما از آن مفاهیم بیزاریم؛ نمیخواهیم آن اسم را بر روی مفهوم پاکیزه و سالم و صالح و خالصِ خودمان بگذاریم؛ لذا ما برای نظام مطلوب خودمان، اسم جدید میگذاریم؛ میگوئیم مردمسالاری اسلامی، یا جمهوری اسلامی؛ یعنی نام جدید انتخاب میکنیم. یا برای تقسیم درست ثروت و استفادهی همگان از ثروتهای عمومی، که یکی از اهداف والا و اساسی اسلام است، از واژهی « سوسیالیسم » استفاده نمیکنیم. با اینکه سوسیالیسم هم از لحاظ معنای لغوی ناظر به همین معناست، لیکن با یک مفاهیم دیگری همراه است که ما از آن مفاهیم بیزاریم؛ با یک واقعیتهائی در تاریخ و در جامعه همراه شده که ما آنها را قبول نداریم. لذا ما به جای استعمالات و اصطلاحاتی که بین چپروها و مارکسیستها و اینها معروف بود، اصطلاح « استکبار » را، اصطلاح « استضعاف » را، اصطلاح « مردمی بودن » را مطرح کردیم و آوردیم. ما آوردیم، یعنی انقلاب آورد، نه اینکه اشخاص خاصی در این زمینه تأثیر حتمی و قاطعی داشته باشند. همین طور است نهادسازی. وقتی یک انقلاب و یک حرکت تحقق پیدا میکند، بایستی دستگاههای مجری خود را - آن مجموعههائی که آن هدفها را باید دنبال کنند - به وجود بیاورد. یکی از کارها این است که دستگاههای موجود جامعه را متحول کند، یکی دیگر این است که دستگاه متناسب با خواست خود را به وجود بیاورد. هر دو سخت است، هر دو جزو کارهای دشوار است. انقلاب اسلامی هر دو را انجام داد. فرض کنید در مقولهی نظامی، ارتش که ساخته و پرداختهی فرهنگ دیگری و نظام دیگری و کسان دیگری بود، تبدیل شد به یک ارتش انقلابی، به یک ارتش متدین و