میگیرند. آن کسانی هم که کارگر را در کنار ابزار کار، مثل یک وسیله به حساب میآورند، همین جور. این، منطق عقلائی است و منطق کاملاً درستی است؛ لیکن بالاتر از این، منطق اسلام است. اسلام همین کاری را که ما میکنیم، سرپنجهی کارگر انجام میدهد و نانی برای خود و دیگران فراهم میآورد، عبادت و عمل صالح میداند. یعنی مسئلهی کارگر و کاری که انجام میدهد، محدود و محصور نیست به زندگی این دنیا؛ بلکه خدای متعال در نقشهی جامع زندگىِ طولانی بشر در دنیا و آخرت، برای این حقیقت، برای این پدیده - یعنی پدیدهی کار - یک جایگاه والائی درست کرده است. پیغمبر اکرم فرمود: « هذه ید لا تمسّها النّار ». وقتی پیغمبر دست کارگر را گرفت و بوسید، همه تعجب کردند. حضرت فرمود: این دستی است که آتش آن را لمس نمیکند؛ این دستی است که به آتش نمیرسد. یعنی نماز شب هم که میخوانیم، قرآن هم که میخوانیم، توسل هم که به خدای متعال میکنیم، در واقع حجابهای بین خودمان و آتش را ایجاد میکنیم. کار هم که میکنیم، با همین کار، بین خودمان و آتش، ایجاد مانع و حجاب میکنیم. این خیلی چیز بالائی است، خیلی چیز مهمی است. این، نگاه اسلام است. خب، حالا بیائیم به جامعهی کارگری. من آنچه که مربوط به کشور خودمان و بخصوص مربوط به دورهی انقلاب و مبارزات است، عرض میکنم. اولاً کارگرها در به ثمر رسیدن مبارزات ملت ایران، یک نقش مهمی ایفاء کردند. اگر جامعهی کارگری - عمدتاً در نفت و در برخی از جاهای حساس و مهم دیگر - وارد میدان نمیشدند، مشکلاتی بر سر راه پیروزی انقلاب باقی میماند. بعد مسئلهی دفاع مقدس پیش آمد. قبل از دفاع مقدس، همین