عین همین قضیه در مورد تلاشهای دنیائی ماست. اگر ما از پول بگذریم، از تمتعات و هوسهای بیمورد و حرام بگذریم، کار تاجرانه کردهایم و سود بردهایم؛ چون خدای متعال به خاطر این گذشت، آنچنان پاداشی به ما خواهد داد که همهی آنچه که ممکن بود در این تمتعات به دست بیاوریم، در مقابل آن، صفر و زیر صفر است؛ هیچ است. کار برای خدا اینجوری است. به نظر من این، اساس قضایای ماست. شما در یک نظامی رکن اساسی واقع شدید - مجلس شورای اسلامی یک رکن اساسی است - که این نظام در وسط دنیای آشفتهی مادی سر برآورده و دارد ندای معنویت میدهد؛ مسیر حرکت دنیای مادی را تخطئه میکند. خب، طبیعی است که با دشمنیها مواجه میشود. اینکه بعضی هی اشکال میکنند - گوشه کنایه، صریح - که آقا دنیا را با خودتان مقابل نکنید، به نظر من حرفی از سرِ نیندیشیدن است. شما وقتی که داعیهی حکومت معنوی و دینی دارید، وقتی میگوئید مردمسالاری دینی یا مردمسالاری اسلامی، این خودش اولِ دعواست. مشکل دنیا، مواجه شدن با دعوت دین است. دنیا که عرض میکنیم، مراد، همین دستگاههای ادارهکنندهی دنیاست؛ اینها کسانی هستند که قوامشان، هویتشان بر اساس غارت انسانها، ضربهی به انسانیت، ضربهی به ارزشهای انسانی، برای تمتعات مادی است. فرعونهای تاریخ را شنیدهاید، دیدهاید. خب، فرعونهای تاریخ در مقابل ارزشهای انسانی قرار دارند؛ دنیا دست اینهاست. در مقابلهی با اینها، شما وقتی که یک دستگاه مدیریتی و حکومتی به وجود میآورید که داعیهی آن عبارت است از گرایش به معنویت، دفاع از ارزشهای انسانی، دفاع از ارزشهای