ما آحاد بشر، برای اندیشیدن، استعداد عظیمی در خود نهفته داریم. وقتی فکر نمیکنیم، وقتی مطالعه نمیکنیم، وقتی در آیات الهی تدبر نمیکنیم، وقتی در تاریخ خود، در گذشتهی خود، در قضایای گوناگونی که برای بشریت پیش آمده است، در گرفتاریهای گذشته، در عوامل پیروزی بزرگ برای ملتها، تدبر نمیکنیم، از آن گنجینهی معنوی که خدا در ما قرار داده است، محروم میمانیم؛ « و یذکّروهم منسىّ نعمته ... و یثیروا لهم دفائن العقول ». امروز بشر به این دو، احتیاج دارد. جوامع بشری نیاز دارند فکر کنند، بیندیشند، ببینند بدبختی بشر از کجاست ؟ در این که ظلم هست، در این که تبعیض هست، در این که منطق دوگانه بر قدرتهای مسلط جهان حاکم است، مگر شکی وجود دارد ؟ ظلم بارزی که امروز بر مجموعهی بشریت دارد میرود، مشهود همه است. ظلم قدرتهای مسلط بر ملتهائی که دستشان از امکانات دفاعی خالی است، جلوی چشم همه است؛ این را مشاهده میکنید. یک قدرتی از هزاران کیلومتر راه بلند میشود میآید اینجا در منطقهی ما، بر یک کشوری که دستش خالی است و امکاناتی ندارد، بهزور سلطهی خود را تحمیل میکند؛ آن وقت عروسیها را تبدیل به عزا میکنند؛ هلیکوپترهاشان « مرگ » بر سر مردم میریزند. خانههای مردم را ویران میکنند، کسی هم نمیتواند به آنها چیزی بگوید؛ عذرخواهی هم نمیکنند ! این وضع دنیاست. حتّی در کشورهای پیشرفته هم همین جور است. امروز همین مسائل اقتصادی دنیا را که نگاه کنید، میبینید وضع همین گونه است. مسئلهی امروز اروپا، گرهگشائی از مردم نیست؛ گرهگشائی از بانکدارهاست، از سرمایهدارهاست، از صاحبان