دو سه عامل تأثیر دارد که ما اگر بدانیم انگیزههای دشمن از کجا ناشی میشود، تکلیف خود را در برنامهریزیهامان بهتر میفهمیم. به نظر من یکی از علل این دشمنیها، همین پیشرفتهای شماست؛ یعنی میخواهند این پیشرفتها کند شود. جمهوری اسلامی با داعیهی اسلامخواهی، با داعیهی مردمسالاری اسلامی، با داعیهی رد و نفی مستدل لیبرال دموکراسی، برای تشکیلات استکباری دنیا یک خطری است. هرچه شما بیشتر پیشرفت کنید، این خطر برای آنها بیشتر خواهد شد. میخواهند جلوی این را بگیرند. عامل دوم این دشمنیها، زنده شدن شعارهای انقلاب است. وقتی شعارهای انقلاب کمرنگ شود، پنهان شود، آنها طبعاً بیشتر خوششان میآید و چهرهی همراهتری میگیرند؛ هرچه شما شعارهای انقلاب را پررنگتر کنید، آنها چهرهشان عبوستر و خصمانهتر میشود؛ این چیزِ طبیعی است. عامل دیگر، همین حوادث منطقه است؛ این بیداری اسلامی و آنچه که در منطقهی ما رخ داد، که حادثهی فوقالعاده مهمی است. به نظر من هنوز ابعاد عظیم این حادثهای که در شمال آفریقا و منطقهی اسلامی ما اتفاق افتاده، برای خیلیها درست شناختهشده نیست؛ خیلی چیز عظیمی اتفاق افتاده. پشت این مسئله، دست قدرت الهی است. خب، اگر چنانچه در این شرائط، یک ایرانِ بیدردسرِ بیدغدغه اینجا وجود داشته باشد، با همین شعارهائی که دارد، با همین کارهائی که دارد میکند، با همین پیشرفتی که محسوس است، از آن کشورها بیایند ببینند کارخانهها را، دانشگاهها را، مراکز تحقیقاتی را، وضع زندگی مردم را، بازارهای پر از