بزرگان و اندیشمندانی باشد که کشور به آنها افتخار کند و آیندهی کشور در دست تدبیر و اندیشه و تفکر آنها قرار گیرد. شما جوانان عزیز این شهر - پسران و دختران - در هر بخشی مشغول کار یا تحصیل هستید، باید به این آینده نگاه کنید، به آن امید بورزید؛ و با این ذخیرهی انسانی و با این میراث کهن، این آینده، آیندهی ممکنی برای این شهر است. مردم شهرستان اسفراین به نجابت و رشادت شناخته شدهاند. امروز این افتخار دیگری است که این شهر، مهد پرورش قرآنیان محسوب میشود. جلسات قرآن، آموزش قرآن، گسترش اندیشهی قرآنی به برکت جلسات قرآن در این شهر، موجب شده است که اینجا را خود مردمِ این شهر، « دارالقرآن » بنامند؛ این هم افتخار بزرگی است. البته اسفراینِ امروز با اسفراینِ قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست. من در دوران پیش از انقلاب، یک توقف کوتاهی در شهر شما داشتهام. سال 1347 در این منطقهی « دهنهی اوجاق » زلزله شد. ما از مشهد آمدیم دهنهی اوجاق، که به خاطر زلزله به مردم امداد کنیم؛ در کنار آن، به اسفراین آمدیم. اسفراین، آن روز یک ده بزرگ بود؛ از جهات گوناگون، با امروز قابل مقایسه نبود؛ با اینکه استعداد طبیعی در این شهرستان، آن روز هم مثل امروز موجود بود. این منطقهی مستعد کشاورزی، این آب فراوان، این دشت حاصلخیز در دامنهی کوههای بلند « شاه جهان »، این دامداری گستردهای که استعداد آن در این منطقه معروف است؛ نه فقط در خود اسفراین، که در منطقهی حول و حوش اسفراین، از بجنورد تا سبزوار - حتّی در ضربالمثلهای عامیانه، که یقیناً در ذهن بسیاری از شما هم هست، اسم