در زمینهی مسائل اخلاقی هم همین همجنسبازی است که این خواهر عزیزمان آمدند گفتند؛ همین مفاسدی که وجود دارد. البته برخی قیود هنوز باقی است. این قیود هم آدم حدس میزند که بزودی از بین خواهد رفت؛ یعنی ازدواج با محارم، زنای با محارم؛ منطقاً هیچ منعی نباید برای اینها داشته باشد. اگر فرض کنیم ملاک و جواز همجنسبازی و زندگی مشترک بدون همسری، میل انسان است، خب یک نفر هم میل پیدا میکند فرضاً با محارم خودش یک چنین فجوری را انجام دهد؛ چرا باید مانعی وجود داشته باشد ؟ یعنی منطقاً وجود ندارد. قاعدتاً هم این موانع از بین خواهد رفت، این موانع هم از آنها گرفته خواهد شد. بنابراین واقعیتهای جامعهی غربی، خیلی واقعیتهای بد، تلخ، زشت و بعضاً نفرتانگیز است؛ نه عدالتی هست، نه چیزی هست؛ تبعیض هست، زورگوئی هست؛ در زمینهی مسائل جهانی، جنگافروزی هست. برای اینکه کارخانههای تولید اسلحه به پول و نوائی برسند، بین دو ملت جنگ به راه میاندازند، برای اینکه آن کارخانه ورشکست نشود ! میآیند کشورهای خلیج فارس را از ایران، از جمهوری اسلامی میترسانند، برای اینکه به آنها فانتوم بفروشند، میراژ بفروشند ! این کارها به طور دائم دارد انجام میگیرد. با مقولات شریف - مقولهای مثل حقوق بشر، مقولهای مثل مردمسالاری - برخورد گزینشی میشود؛ برخوردهای بسیار بد و غیر اخلاقی با این مقولات انجام میگیرد. بنابراین وضعیت واقعیتهای کنونی زندگی در غرب، همان غربی که فلاسفهاش آن همه در باب آزادی حرف زدهاند، وضعیتِ واقعاً بدی است.