بیانات سال 1391


در آیات متعددی از قرآن میگوید: همه‌ی عالم وجود بر حق آفریده شده؛ « ﴿ما خلقناهما الّا بالحقّ  »،( 9 ) « ﴿خلق اللّه السّماوات و الأرض بالحقّ  »؛( 10 ) یعنی این دستگاه عالم وجود و دستگاه آفرینش - از جمله وجود طبیعی انسان، منهای مسئله‌ی اختیار و اراده در انسان - یک دستگاهِ ساخته و پرداخته و به هم پیوندزده‌ی متصل به یکدیگر و دارای نظام و دارای هدف است. بعد عین همین مسئله را درباره‌ی تشریع بیان میکند. در مورد تکوین، به برخی از آیات اشاره کردم. در مورد تشریع میفرماید: « ﴿نزّل الکتاب بالحقّ  »،( 11 ) « ﴿ارسلناک بالحقّ بشیرا و نذیرا  »،( 12 ) « ﴿لقد جائت رسل ربّنا بالحقّ  ».( 13 ) این حق، همان حق است؛ آن در عالم تکوین است، این در عالم تشریع است. این معنایش این است که عالم تشریع، به حکمت الهی، صددرصد منطبق با عالم تکوین است. اراده‌ی انسان میتواند یک گوشه‌هائی از آن را خراب کند. البته چون منطبق با عالم تکوین است و جهت، جهت حق است - یعنی آنچه که باید باشد، حکمت الهی آن را اقتضاء کرده - لذا در نهایت، آن حرکت عمومی و کلی غلبه پیدا میکند بر همه‌ی این کارهای جزئیای که تخطی و تخلف و انحراف از این راه است؛ بنابراین تخلفهائی ممکن است انجام بگیرد. این عالم هستی است، این هم تشریع است. خب، یکی از مواد این عالم، اراده‌ی انسان است؛ یکی از مواد این تشریع، آزادی انسان است؛ پس این حق است. با این دید به مسئله‌ی آزادی نگاه کنیم، که آزادی حق است در مقابل باطل.

یک نگاه هم از لحاظ حق به اصطلاح حقوقی است، که عرض کردیم این توانائی مطالبه کردن را به او میدهد - یعنی دارای یک خصوصیتی است که

«20»